گُل ماده جدیدی نیست؛ همان ماری جوآنا ست که حالا با رنگ و لعاب جدید و البته نامی وسوسهانگیز تر، جوانان را به سوی خودش میخواند. سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید در سالهای گذشته «گل» جای مصرف «شیشه» را در سبد معتادان ایرانی گرفته است.
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- الهه خانی: گُل بر خلاف اسم جذابش، به شدت توهم زاست، ضربان قلب را زیاد میکند، احساس بیقراری میدهد و با یک بار مصرف،عملکرد مغز را به گونهای مختل میکند که زندگی را بدون خود سخت و جانکاه میکند اما با این وجود، گل در ایران طرفداران خود را دارد، دانشجویان و زنان! شاید بتوان این دو قشر را مهمترین مصرفکنندگان این ماده مخدر دانست. رصد بازار نشان میدهد که با گران شدن ماده مخدر شیشه در یک بازه زمانی و به صرفه نبودن تولید و مصرف آن، معتادان به این ماده مخدر به سمت گل رفتند و بر اساس اعلام ستاد مبازره با مواد مخدر امروز گل دومین ماده مخدر پر مصرف در کشور است، برای بررسی علت این گرایش مصرف در دانشجویان، آنا به گفتوگوی تفصیلی با پرویز افشار سخنگو و معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر پرداخته است.
* علت افزایش گرایش به گل چه بوده است؟
دو، سه عامل مهم دارد. یک اینکه پیش سازهای تولید شیشه را در مملکت به خوبی کنترل کردهایم. پیش ساز اصلی تولید شیشه به مقدار متنابه بوارد کشور میشد که خیلی بیشتر از آنتیهیستامینها و داروهای سرماخوردگی بود و بقیه آن در یک چرخهای دارو برای تولید سودافدلین، به صورت کریستال و شیشه مورد استفاده قرار میگرفت، اما میزان ورود کنترل شد و قیمت شیشه در کشور به شدت بالا رفت. یعنی زمانی شیشه 5 میلیون تومان بود که با این کار در بازهای از زمان به 120 میلیون هم رسید و حالا به 50 یا 40 میلیون تومان رسیده است. این ثابت شدن قیمت روی 40 یا 50 میلیون تومان دو تا علت دارد یکی اینکه تعداد زیادی از معتادان از شیشه به سمتوسوی سایر مواد رفتهاند و دیگر اینکه کشورهای همسایه شیشه تولید میکنند و به ایران میفرستند. با کاهش دسترسی به شیشه معتادان به سمت ماری جوآنا، حشیش و گل رفتند و اما تغییر روند جهانی مصرف به سمت ماریجوآنا را نباید نادیده بگیریم. سومین دلیل این گرایش راحتی مصرف است، معتادان به این مواد مثل سیگاری میتوانند آن را استفاده کنند و بکشند و مثل شیشه نیاز به پایپ و ادوات ندارد. ایجاد فضای کاذب در جوانها و دانشجویان هم چهارمین دلیل گرایش به این ماده مخدر است؛ این فضای کاذب و تبلیغات اغواکننده بخش عمدهاش از فضای مجازی نشات میگیرد، حتی در فضای مجازی تبلیغ آن را میکردند که چگونه بذرش را بکارید، نورپردازی و استفاده کنید و این چند عامل دست به دست هم داد و باعث شد میزان گل افزایش پیدا کند. این افزایش نه در جمعیت دانشجویی بلکه در جمعیت عمومی هم دیده میشود؛در سال 1390، 26 درصد از کل معتادان کشور شیشه مصرف میکردند و مقام دوم را در کشور داشت اما در سال 94-95 شیشه مقام چهارم مصرف و گل مقام دوم را بهدست آورد.
* این موضوع صحت دارد که خانمها مصرفکننده اصلی گل و ماریجوآنا هستند؟
نمیتوان گفت مصرفکننده اصلی هستند اما شواهدی داریم که گرایش خانمها مخصوصا در سنین پایین تا حدودی افزایش پیدا کرده است. اما اینکه مصرفکننده اختصاصی گل فقط خانمها باشند اینطور نیست برای اینکه آنها کلا حدود 7 یا 8 درصد از مصرفکنندگان مواد مخدر یا معتادان کشور را تشکیل میدهند یعنی کمتر از 10 درصد پس نمیتوان گفت مصرفکننده اصلی ما خانمها هستند اما به نسبت جمعیت خودشان، نه در مقایسه با کل کشور افزایش مصرف گل را داشتهایم.
* علت آن مشخص است؟
علت اختصاصی خیلی مشخص نیست. ولی درخصوص نظارت آرایشگاههای زنانه، کلوبهای ورزشی آموزشهای مناسبی تهیه شد که شیشه چه عوارض جدی دارد و به اشتباه این ماده مخدر بیشتر به عنوان یک داروی لاغرکننده، تسکینبخش و ایجادکننده احساس تمرکز معرفی شده بود. خوشبختانه این دیدگاه مثبت به شیشه در زنان کمرنگ شد و این موضوع باعث شد که آنها به سمت و سوی گل بروند.
* نگاه ما به ماده مخدر گل تا چه اندازه واقعی است؟ چون شیوعشناسی ما برای سال 94 است در حالی که اوج مصرف ماده مخدر گل به سال 95 برمیگردد و امسال مجددا نیز بنا به گفته شما مصرف با کاهش روبهرو بوده است.
مطالعات شیوعشناسی در گذشته معمولا هر 10 سال یکبار اتفاق میافتاد اما با توجه به تغییر سریع الگوی مصرف، شیوعشناسی را هماکنون 5 سال یکبار انجام میدهیم. این امکان که ما هرسال بتوانیم مطالعه انجام دهیم وجود ندارد. البته به جز مطالعه ملی که ما حجم نمونهای را به صورت تصادفی انتخاب میکنیم، مطالعات میدانی نیز صورت میگیرد. بازار رصد میشود و پلیس مبارزه با موادمخدر بیماران مراجعهکننده به کلینیکهای درمانی، شاخصهایی هستند که نشان میدهند گل جایگزین شیشه میشود و یک روند صعودی را طی کرده است و در این زمینه یک کار اساسی را شروع کردهایم. برای این منظور به مداخلات در فضاهای آموزشی و فضای مجازی پرداختهایم.
*وزیر کشور به منظور رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با موادمخدر در ابتدای ورود، جلساتی را با هنرمندان، ورزشکاران و افراد خاص داشتهاند. بازخورد این جلسات مشخص شده است؟
برگزاری جلسات با گروههای مرجع، به عنوان یک مقدمه بوده است. به دنبال آن یکسری اقدامات عمیقتر انجام شد و فقط به جلسات با این افراد بسنده نشده است. تمام این افراد یا به اصطلاح سلبریتیها به تبع اشتغالی که در حرفه خودشان دارند به عنوان گروههای مرجع معرفی و برای برگزاری جلسات دعوت میشوند. اما در پارههای بعد از این فقط تعدادی از این افراد هستند که دغدغه آسیبهای اجتماعی را دارند یا علاقهمند هستند که به این حوزه ورود کنند.ستاد مبارزه با موادمخدر در قدمهای بعد فقط به این جلسات بسنده نکرده است، بلکه وارد کارهای عمیقتری شدیم و به حالت چهره به چهره با پارهای از اینها در این زمینه وارد بحث و گفتوگو شدیم. حدود 280 نفر در جاهای مختلف کشور به سفیران پیشگیری و فرهنگسازی در حوزه اعتیاد تبدیل شدند. از این قابلیت توانستهایم استفاده کنیم. اما اجتماعی شدن محدود به گروههای مرجع اینچنینی نمیشود. این افراد با حضور در تلویزیون یا نشستها میتوانند در این رابطه چند کلمهای را با مردم صحبت کنند. اما آن چیزی که ما به عنوان اجتماعی شدن به آن اعتقاد داریم، حضور حداکثری همه آحاد است. یعنی همه ما باید بتوانیم افراد درجه یک و 2 خانواده خودمان را صیانت کنیم. این خواسته موضوع بسیار بزرگی است که ما باید آن را دنبال کنیم. یکی از دلایل اهمیت این موضوع کمبود منابع است. سرانه پیشگیری از اعتیاد به موادمخدر در دنیا چیزی حدود 20 دلار در مورد هر فرد است. جمعیت هدفمان را در هر کدام از گروهها اگر ضرب و تقسیم کنیم و حدود 40درصد از جمعیت کشورمان را تحت پوشش برنامههای پیشگیرانه قرار دهیم؛ از جمعیت 80 میلیون نفری ما اگر قرار باشد 40درصد را انتخاب کنیم، باید 30 میلیون نفر تحت پوشش قرار گیرند که به ازای سرانه هر نفر 20دلار رقم بسیار قابلتوجه میشود و ما اصلا چنین بودجهای را نداریم. اگر همه بودجه به ما تخصیص داده شود، در نهایت بودجه ستاد مبارزه با موادمخدر 240 میلیارد تومان است. بنابراین باید از مردم استفاده کنیم و آنها پای کار بیایند، زیرا حاکمیت به تنهایی نمیتواند این بار را بردارد. دنیا نیز به این نتیجه رسیده که در بخش مبارزه با موادمخدر فقط بخش مقابله با عرضه که جنبه امنیتی و انتظامی دارد باید تحت نظر حاکمیت انجام شود.